دنیای بازی های ویدیویی عمر کمی ندارد؛ اما با کمتر از ۴۰ دهه فراگیر بودن و در دسترس قرار داشتن قطعا جوان تر از مدیوم های هنری و سرگرمی دیگر مثل سینما است. یکی از عواملی که باعث رشد و جدیتر شدن این مدیوم میشود وجود مولفهای بازیساز است. زمانی که از یک گیمر پرسیده شود سری بازی های metal gear solid اثر کیست، به سرعت رعد و برق نام هیدئو کوجیما (hideo kojima) از زبان برمیآید . یکی از مولفان البته نه چندان شناخته شده به نسبت کوجیما، فومیتو اوئدا (fumito ueda) کارگردان و خالق بازیهای محبوب و متفاوت shadow of the colossus و ico است. بعد از نبرد عظیم با باسهای به یاد ماندنی بازی shadow of colossus در سال ۲۰۰۷ بود که استودیو team ico اعلام کرد در مراحل ابتدایی طراحی یک بازی جدید است؛ ولی این سال ۲۰۰۹ بود که سونی در کنفرانس E3 بازی نفرین شده the last guardian را برای ps3 معرفی کرد و قول انتشار آن در سال ۲۰۱۱ را داد از آنجا بود که گویی ساحرهای از سرزمین مایکروسافت طلسمی بر روح و کالبد این آخرین نگهبان گذاشت. بازی دچار تاخیرهای مکرر به دلایلی که شاید هیچگاه جزییاتش را نفهمیم شد تا جایی که همین هفته قبل بار دیگر برای انتشار در ۶ دسامبر سال جاری بر روی کنسول PS4 تاخیر خورد.
بازی ترکیبی از سبک اکشن -ماجرایی و پازل- پلتفرمر با زاویه دید سوم شخص است . شما در این بازی کنترل پسر بچهای به همراهی موجودی به نام تریکو (Trico) که شبیه ترکیبی از عقاب و گربه است را به عهده دارید. شاید مهمترین المان گیمپلی تعامل پسربچه با تریکو و استفاده از این رابطه برای حل کردن پازلها ، از بین بردن دشمنان و پیشرفت در روند مراحل باشد. نکتهای که قابل توجه است بر اساس مصاحبهای که با سازنده بازی صورت گرفته، این بازی بیشتر به ico شباهت دارد تا به Shadow of Colossus که با توجه به تریلرهایی که از بازی تا به امروز منتشر شده قابل تشخیص به نظر می رسد. اولین نمایش از گیمپلی بازی بعد از احیا شدن روند ساخت بازی در همایش E3 2015 بود. چیزی که در این نمایش برای من مورد توجه قرار گرفت، نوع رابطهی پسربچه با تریکو و انعطاف آن بود. در طراحی تریکو به نظر میرسد با اینکه رفتاری شبیه به یک حیوان خانگی دارد، گاهی غیرقابل پیشبینی و افسار گسیخته است. در صحنهای به صدا زده شدن توسط پسربچه، واکنش نشان داده و در موقعیتی دیگر کاری را که از او می خواهیم، انجام نمیدهد. این متد طراحی به واقعی بودن و احساس تعاملی بازی کمک اساسی میکند. در ادامه در چند موقعیت که پسر بچه درحال سقوط است، تریکو مانند یک همراه وفادار با دم یا دهان جان او را نجات میدهد و در موقعیتی دیگر پسربچه با هوش پیچیدهتر خود کندهای را برای کمک به بالا رفتن تریکو از یک مانع، جابجا میکند.
بازی از نظر هنری گرافیک منحصر به فرد و با سبک مشخصی دارد که با فضا و تم بازی سازگار است؛ اما از نظر فنی شاید بعد از ۱۰ سال انتظار جای انتقاد داشته باشد. اگر چه نورپردازی بازی و تابش آن لابهلای پر و بال تریکو قابل تحسین است. در کل بازی از نظر بصری در نمایشهای جدیدتر نسبت به نمایش E3 2015 پیشرفت قابل ملاحظهای داشته و انتظار میرود تا زمان انتشار همچنان این روند را طی کند.
در پایان به عنوان یک گیمر منتظر برای تجربه این اثر، باید در نظر داشت که بعد از نزدیک ۱۰ سال فراز و نشیب در روند ساخت بازی، تودهای از اشتیاق و توقع در پس زمینهی این بازی شکل گرفته، تودهای که ممکن است بعد از شروع تیتراژ پایانی بازی به یه غدهی بدخیم شکست و ناامیدی تبدیل شود یا به یک الماس درخشان در دنیای بازیهای ویدیویی که تا همیشه در قلب تاریخ میدرخشد.